به مناسبت سالگرد درگذشت پروین اعتصامی
این شعر ایشان ، روی سنگ مزارشان حک شده :
اختر چرخ ادب ...
اینکه خاک سیهش بالین است / اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید / هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز / سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند / دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست / سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد / هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی / آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد / چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند / چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن / دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنتگاه / خاطری را سبب تسکین است
(پروین اعتصامی)
گفتی قدح شَوی ، که سرت گرم میشود !
این پُست ها برای تو مرهم نمی شود ...
قدح
سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا بدیوار و درش تازه کنم عهـد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
شهریار
لطفاً قدح چهل و دوم را هم اینجا بخوانید
خواهی ار عزت سرشار بگو یا زینب
بنما عشق خود اظهار بگو یا زینب
چاره مشکل خود را چو ز مهدی پرسی
گوید آن رهبر احرار بگو یا زینب
نام او میکند اعجاز به عباس قسم
عاشق نام علمدار بگو یا زینب
دشمن از این همه شور و هیجان می ترسد
خصم بیگانه شود خار بگو بگو یا زینب
باز بر داعش بی رحم بزن تو دهنی
شیعه حیدر کرار بگو بگو یا زینب
(شاعر ناشناس)
نثار روح شهدای مدافع حرم صلوات
بَه چه مولودی رسیده ، اول فصل بهار
ساقی کوثر رسیده ، خوش به حالت روزگار
من چه گویم از کمالش ، چون خدا فرموده است :
" لا فتـــی الا علـــی لا ســـیف الا ذوالفقـــار "
دوستان عزیز بعد از خودن این شعر ، سروده دیگر بنده برای پدر رو
در اینجا بخونین :)
روی ماهت همچنان قرص قمر
سایه ی لطفت چنان تاجی به سر
کوچکم ، اما بزرگی میکنم
قطره ای هستم به دریای پدر
با تو از طوفان نباشد باک من
در پناهت کردم از غمها گذر
گر نبودی ریشه ام سوزانده بود
آتش سختی ، چنان نار سَقَر
ای به دوشت ثقل درد و داغ ها
ای وجودت شام غمها را سحر
خوب میدانم گه گاهی میزنم
بر دل پاک و رئوف تو شرر
باز با این حال لبخندم زنی
کُشته ای ما را تو با صبرت پدر
سایه لطفت همیشه پایدار
زنده باشی تا ابد ، نور بصر
از خدا خواهم که باشم بعد از این
پاسدار حرمت و شأن پدر
فرصتی شد تا که تقدیمت کنم
هدیه ی ناقابلی روز پدر
این کم ما را به لطفت کن قبول
دستمان خالیست ای والا گهر
واقعاً برای جبران زحمات پدر و مادر دستمان خالیست ...
درود بر تمام پدران و مادران عزیز ...
ارواح والدین اسیر خاک هم الساعه مهمان خوان پر نعمت
مولا امیرالمومنین (علیه السلام) ان شاءالله
مغرور اولما جوانلقدا گیچه جک
گوزل لری بیربیر فلک سئچه جک
(سید شاکر حسینی)
تابیده دو خورشید ، دو شاخه ایمان
دو تاج گل سرخ ، از باغ امامان
دو ماه درخشان ، دو جلوه جانان
دردانه ارباب ، یکدانه سلطان
سرتاسر عالم ، شد آینه بندان
از یُمن قدومِ ، این دو گل خندان
تبریک بگو بر ،سالار شهیدان
گو چشم تو روشن،ای شاه خراسان
امشب رضویون ، مهمان رضایند
در درگه ارباب ، عیدانه فراوان
عیدی بستانید ، از دست کریمان
هم حضرت ارباب ، هم حضرت سلطان
(قدح)
با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست همچنان دل من مهربان توست
(سعدی)
از درد زمانه ی فلج میخوانم
از ساحت آخرین حجج میخوانم
در خلوت “لیله الرغائب” آری
“عجل لولیک الفرج” میخوانم
التماس دعا داریم از خوانندگان عزیز...
صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
(وحشی بافقی)
سال 97، سال «حمایت از کالای ایرانی» مبارک
امسال شروع سال ما با هادی ست
ذکر دل بی قرار ما یا هادی ست
سلام بر حضرت عشق ، امام هادی علیه السلام
شهید عبدالحسین برونسی (زاده ۳ شهریور ۱۳۲۱، روستای گلبوی کدکن توابع تربت حیدریه - شهادت ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر، شرق دجله) یکی از فرماندهان ایران در جنگ ایران و عراق بود.
شهید عباس کریمی قهرودی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی چهارمین فرمانده «لشکر پیاده - مکانیزه ۲۷ محمد رسولالله» بود.
ایشان در عملیات بدر و در تاریخ 24 اسفند سال 63 به شهادت رسیدند . مزار ایشان در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها می باشد .شهید مهدی باکری (زاده ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ شمسی در میاندوآب - شهادت ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون)، برادر علی باکری و حمید باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود.
مهدی باکری یکسال بعد از برادرش حمید باکری، در عملیات بدر کشته و پیکرش در دجله ناپدید شد.
"خود اغراقی" در زادروز "قدح"
نیمه اسفند بود و آفتابی زاده شد
دشمنی ها رخت بست و عاشقی ها ساده شد
گل بستان فروز دم نزند
پیش رخسار او ز خوش نظری
خواجوی کرمانی
5 سال گذشته